طرح و تدوین: حسین رشیدی
صدا: سجاد محمدیان
صدا: سجاد محمدیان
مهر خوبان
مهر خوبان دل و دین از همه بی پروا برد
رُخ شطرنج نبُرد آنچه رخ زیبا برد
تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت
از سَمَک تا به سُهایش کشش لیلی برد
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذرهای بودم و مِهر تو مرا بالا برد
من خَس بی سر و پایم که به سیل افتادم
او که میرفت مرا هم به دل دریا برد
جام صَهبا ز کجا بود مگر دست که بود
که درین بزم بگردید و دل شیدا برد؟
خَمِ ابروی تو بود و کف مینوی تو بود
که به یک جلوه زمن نام و نشان یکجا برد
خودت آموختِیَم مِهر و خودتِ سوختِیَم
با برافروخته رویی که قرار از ما برد
همه یاران به سر راه تو بودیم ولی
خم ابروت مرا دید و زمن یغما برد
همه دل باخته بودیم و هراسان که غمت
همه را پشت سر انداخت مرا تنها برد
علامه محمدحسین طباطبایی